سرویس فرهنگ و هنر مشرق -جشن خانه سینما مثل چند ده جشن دیگر سینمایی، با هیاهو فراوانی برگزار شد. تقریبا چند جشن دیگر، مثل نهمین جشن مستقل سینمای انیمیشن، جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی، آیین نکوداشت خانه سینما، جشن مستقل انجمن سینمای مستند .... و دهها جشنواره دیگری که به بهانه مختلف در طول یکسال برگزار میشود. به عبارت دیگر تعریف سینمای ملی ساختن یکی دو فیلم به قصد اسکار و احشام طلایی جشنوارههای فرنگی است و صد جشن وجشنواره و نکوداشتی که در طول ایام سال به شکلی بیهوده برگزار میشود. تمام این جشن بازیهای سینمایی و نمایش یکساله سینماگران در جشنوارههای داخلی و فرنگی که به بازار مدلباس بیشتر شباهت دارد، هیچ آورده ای برای مخاطبان سینمای ایران ندارد. مسئولان آگانه این مسئله مهم را درک میکنند اما سالنهای سینما همچنان در تسخیر تولیدات درجه چندم ایرانی است که مخاطب مردمی ندارد.
سئوال بزرگی که دائما باید تکرار شود این است که پرفروشترین فیلم سال هم نهنگ عنبر است که دو میلیون ۱۰۰ هزار نفر مخاطب داشت و در بهترین حالت توزیع این فیلم در شبکه نمایش خانگی ۱ میلیون تیراژ خواهد داشت و سقف مخاطب سینمای ایران قطعا از سه میلیون پانصد هزار نفر فراتر نخواهد رفت. با این مخاطب اندک سینما ، آیا برگزاری این تعداد جشن و جشنواره برای اصناف مختلف با پولی که مستقیما از بیت المال بدان تزریق میشود، صحیح و جایز است؟!سینمایی که ۸۲ میلیون ایرانی و ۴۰ میلیون جمعیت جوان کشور بدان اعتنایی نمیکنند، چرا اینقدر مسئولان دولتی خرج میکنند تا در معرض توجه باشد؟
وقتی سینمای ایران نمیتواند پاسخگوی نیاز نسل جوانش باشد و تنها برآورده کننده یک نیاز سه میلیونی است چرا باید روز ملی در تقویم داشته باشد؟ عنوان ملی، صفتی فراگیر است، آیا سینمای کنونی جنبه عمومی و فراگیری دارد؟
این توده قلیل سینماگر آنقدر در معرض توجهات سیاسی هستند میتوانند در مورد همه امور مملکتی اظهار کنند و این اظهار نظرهای قشری و تنگ نظرانه متاسفانه مورد توجه رسانههای قرار میگیرد و بازیگری با اندک سواد و دانش سینمایی میتواند در مورد کلیه امور اجتماعی و سیاسی اظهار کند. اگر این جماعت سینماگر ضد ملی بلدند باد بزنند، کوره سینما را باد بزنند که از این کوره ۵ مولفه شناخته شده بیشتر بیرون نمیجهد.اغلب قصص سینمای ایران در مورد چیست؟ خیانت، طلاق، مهاجرت، همسر هراسی، فقر ، سیاهی ، پرداختن به کمدی های کثیف (dirty comedy) و اخیر پدرکشی، فرزندکشی و شوهر کشی.
چنین سینمایی که مضامینش از مولفه های مذکور فراتر نمیرود چرا باید روز ملی داشته باشد؟ کدام سینما ملی است؟ سینمای ملی که سینماگران ایرانی مدعی آن هستند برای جمعیت ۲۴ درصدی کودک و نوجوان کشور در سال حداقل به تعداد انگشتان یک دست انیمیشین تولید نمیکند؟!
سینمایی که جمعیت ۴۰ میلیونی جوانش هیچ اقبالی به سینمای ایران ندارند و خواست ژنریک وهیجان انگیز خود را از شبکه های ماهواره ای و سایت های اینترنتی مطالبه میکنند چه سهمی از سینمای ایران دارند؟
کافیست به لیست سوپر استارهای ایرانی دقتی کنید اغلب از چهل سال رد شدهاند و به میانگین سنی فیلمسازان توجه کنید که از مرز پنجاه سال عبور کرده و مسلما تفکر پوسیده سینماگران ایرانی هیچ توجه خاصی به خواست مخاطبانش ندارد. اگر فیلمی ساخته می شود با در نظر گرفتن معدل سنی بالای سی و پنج سال ساخته میشود.
وقتی به سن مدیر سینمایی فعلی و سابقهاش توجه میکنیم در خواهیم یافت که ایشان از سال ۱۳۶۱ پس از آموزش در دورههای تله فیلم در وزارت ارشاد مدیر هستند و سابقه مدیریت دارند. علی مرادخانی معاون فرهنگی وزیر نیز از همان سالها در وزارت ارشاد فعالیت میکند و تصور کنید دو معاون فرهنگی وزیر تا ظهور حضرت حجت (عج) قرار است در این سمت بمانند.
مسلم و مسجل است که این مدیران دیگر جوان نیستند و نیاز نسل جوان به سینما را درک نمیکند و البته تفکر مدیرانی از جنس حیدریان با حمایت یکسویه از سینمای ایران، بازار قاچاق فیلم خارجی در فضای مجازی را فربهتر میکنند.
سینمای در تسخیر نهنگ عنبر و گشت ارشاد که در شان نسل جوان کشور نیست. سینمایی که تنوعی ندارد، تعداد فیلمهای جوان پسند آن در طول سال از مرز ۵ انگشت تجاوز نمیکند و اغلب تولیدات بزرگسالانه سینمای ایران خودشان عامل اصلی ولنگاری و تهاجم فرهنگی هستند را چگونه میتوان ملی توصیف کرد. عمر این سینما ضد ملی و ضد مردمی تا کی ادامه خواهد داشت و چرا مردم مجبورند فیلم ایرانی ضد ملی و ضد مردمی را در سینماهای کشور تماشا کنند؟
باید روز ضد ملی سینمای ایران را از تقویم حذف کرد. جلو سینماگر ایرانی حریص نهنگ ساز را که نمیتوان گرفت، اما با ورود فیلم خارجی متناسب با سنین کودک و نوجوان برای همیشه بخش اعظمی از سینمای ایران که مختص سنین بالای چهل سال است را میتوان تعطیل کرد. بیچاره کودکان و نوجوانانی که از سینما رفتن حق و سهمی ندارند و معلوم نیست چگونه میتوان سهم این قشر ۲۵ درصدی جمعیت ایران را از سینمای ضد ملی مطالبه کرد.
سینمایی که نمی تواند به نیاز مطالبات مردمی پاسخ دهد را دو پخش کننده و ۱۰ تهیه کننده خاص در دست گرفتهاند و با پردیس های سینمایی جیب خودشان را پر میکنند و پشت واژه فرهنگ و روز ملی سینما با این ابزار مسلط فرهنگی به ولنگاری و پرده دری بیشتر دامن میزنند.
سینمای ایران نباید جشن برگزار کند باید جشن خانه سینما را به عزاخانه بدل کرد، باید روز ملی سینما حلوا و خرما پخش کنیم و از مدیران فرهنگی تقاضا کنیم با توزیع فیلم انیمیشن و فیلم های خارجی مختص رده های سنی ۱۰ تا ۱۸ سال ناقوس مرگ سینمای ایران را به صدا درآورند.